- خط راه (خَطْ طِ)
خط جواز. گذرنامه، پروانه راهداری. (ناظم الاطباء)
معنی خط راه - جستجوی لغت در جدول جو
- خط راه
گذرنامه، خط جواز
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
در ریاضیات کوتاه ترین خطی که دو نقطه را به یکدیگر متصل می کند، خط مستقیم
میدانی که ملتقای سه جاده باشد جایی که از آن سه راه منشعب شود، آلتی که چوبه ای عمودی و چوبی از جهت افقی دارد و حیوانی را به آن می بندند تا ماشین و بعض وسایل نقلیه را حرکت دهد
دو یا چند کس که باهم راهی را طی کنند هم سفر، متفق متحد، باتفاق (درطی طریق) : مولانا صاعد همراه جماعت مذکور آمده بود
